![]() |
جمعه بیست و دوم دی ۱۳۹۶ |
گفتم گل بستان را چنانکه دانی
بقایی وعهد گلستان را وفایی نباشد
و حکما گفته اند
هرچه نپاید دلبستگی را نشاید

:: برچسبها: سعدی شیرازی, سعدی, اشعار سعدی, گلستان سعدی
![]() the writer : شیرین سخن
![]() |
html>
![]() ![]() ![]() من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم "کهفی شیرازی" من دختر شیرین سخن دوره ی قاجار تو پست مدرنی و مضامین دل آزار من فلسفه ی عشقم و اشراقی محضم تو عقلگرا چون رنه و نیچه و ادگار من پنجره ای رو به غزل... خواجه ی شیراز تو سخت پر از خشتی و مانند به دیوار "زهرا اقبالی" شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان "حافظ شیرازی" ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر
گفتم گل بستان را چنانکه دانی بقایی وعهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفته اند هرچه نپاید دلبستگی را نشاید
:: برچسبها: سعدی شیرازی, سعدی, اشعار سعدی, گلستان سعدی
حکیمی را پرسیدند: چندین درخت نامور که خدای عزوجل آفریده است و برومند هیچ یک را آزاد نخواندهاند مگر سرو را که ثمرهای ندارد درین چه حکمت است؟
گفت: هر درختی را ثمره معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوشست و این است صفت آزادگان
به آنچه می گذرد دل منه که دجله بسی پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد گرت ز دست بر آید چو نخل باش کریم ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد
:: برچسبها: سعدی شیرازی, سعدی, اشعار سعدی, گلستان سعدی
چون نداری کمال فضل آن به که زبان در دهان نگه داری آدمی را زبان فضیحه کند جوز بی مغز را سبکساری
هر که تأمل نکند در جواب بیشتر آید سخنش ناصواب چون در آید مه از تویی به سخن گر چه به دانی اعتراض مکن
:: برچسبها: سعدی شیرازی, سعدی, اشعار سعدی, گلستان سعدی
سخندان پرورده پیر کهن بیندیشد آنگه بگوید سخن مزن تا توانی بی تأمل بگفتار دم نکو گوی و گر دیر گویی چه غم
بیندیش و آنگه بر آور نفس و زان پیش بس کن که گویند بس به نطق آدمی بهتر است از دواب دواب از تو به گر نگویی صواب
:: برچسبها: سعدی شیرازی, سعدی, اشعار سعدی, گلستان سعدی
به چه کار آیدت ز گل طبقی از گلستان من ببر ورقی گل همین پنج روز و شش باشد وین گلستان همیشه خوش باشد
:: برچسبها: سعدی شیرازی, سعدی, اشعار سعدی, گلستان سعدی
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
:: برچسبها: سعدی شیرازی, سعدی, اشعار سعدی, گلستان سعدی
منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت
هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیاتست و چون بر می آید مفرّح ذات
پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمت شکری واجب
از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به در آید
:: برچسبها: سعدی شیرازی, سعدی, اشعار سعدی, گلستان سعدی
::
:: پُست ثابت :: سیب - فرهاد شیبانی :: روزی نو آغازی نو - شمس لنگرودی :: آتش کاروان - بیژن ترقی :: آرامش سهم توست - دلنوشته :: امشب در دل نوری دارم - کریم فکور :: درد - قیصر امین پور :: میخک سپید - دنیا غلامی (رز سیاه) :: و آب بود که می رفت - نصرت رحمانی :: باید برویم از اینجا ... - دنیا غلامی (رز سیاه) :: دفتر خاطرات - دلنوشته :: تک درختی تیره بختم - نواب صفا :: زندگینامه نواب صفا :: سلسله موی دوست حلقه دام بلاست - سعدی |
|