html> شیرین سخن | اشعار سیمین بهبهانی
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

زیادی خوب بودن خوب نیست - سیمین بهبهانی

زیادی خوب بودن خوب نیست

زیادی که خوب باشی دیده نمی شوی

می شوی مثل شیشه ای تمیز

کسی شیشه ی تمیز را نمی بیند

 

همه به جای شیشه منظره ی بیرون را می بینند

ولی وقتی شیشه کمی بخار بگیرد

وقتی کمی منظره ی بیرون را بد نشان دهد

همه آن را می بینند

 

همه سعی می کنند تمیزش کنند

زیادی خوب بودن خوب نیست

زیادی که خوب باشی شکننده تر می شوی

با هر قدر ناشناسی دلت ترک بر می دارد

 

می شکند

تکه های شکسته را در دستانت می گیری

نگاه می کنی به نتیجه ی زیادی خوب بودنت

زیادی خوب بودن خوب نیست

 

زیادی که خوب باشی به زیادی خوب بودنت عادت می کنند

آن وقت کافیست کمی بد شوی

همه گمان می کنند زیادی بدی ...

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار سیمین بهیهانی، دلنوشته
:: برچسب‌ها: سیمین بهبهانی, اشعار سیمین بهبهانی, دلنوشته
the writer : شیرین سخن
چرا رفتی، چرا؟ من بی قرارم - سیمین بهبهانی

چرا رفتی، چرا؟ من بی قرارم

به سر، سودای آغوش تو دارم

نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست

ندیدی جانم از غم ناشکیباست

 

چرا رفتی، چرا؟ من بی قرارم

به سر، سودای آغوش تو دارم

خیالت گرچه عمری یار من بود

امیدت گرچه در پندار من بود

 

بیا امشب شرابی دیگرم ده

ز مینای حقیقت ساغرم ده

چرا رفتی، چرا؟ من بی قرارم

به سر، سودای آغوش تو دارم

 

نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست

ندیدی جانم از غم ناشکیباست

چرا رفتی، چرا؟ من بی قرارم

به سر، سودای آغوش تو دارم

 

دل دیوانه را دیوانه تر کن

مرا از هر دو عالم بی خبر کن

بیا امشب شرابی دیگرم ده

ز مینای حقیقت ساغرم ده

 

چرا رفتی، چرا؟ من بی قرارم

به سر، سودای آغوش تو دارم

 

 

 

 اینجا کلیک کنید.

 چرا رفتی/ همایون شجریان

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار سیمین بهیهانی، آوای هنر، تصنیف و ترانه
:: برچسب‌ها: سیمین بهبهانی, اشعار سیمین بهبهانی, غزلیات سیمین بهبهانی, غزل
the writer : شیرین سخن
زندگینامه سیمین بهبهانی

سیمین خلیلی معروف به سیمین بهبهانی در بیست و هشتم تیر

۱۳۰۶ خورشیدی در تهران بدنیا آمد

 

وی فرزند عباس خلیلی شاعر و نویسنده و مدیر روزنامه اقدام بود

پدرش عباس خلیلی به دو زبان فارسی و عربی شعر می‌ گفت

و حدود ۱۱۰۰ بیت از ابیات شاهنامه فردوسی را به عربی

ترجمه کرده بود

 

و در ضمن رمان‌های متعددی را هم به رشته تحریر درآورد

که همگی به چاپ رسیدند

 

مادر او فخرعظما ارغون دختر مرتضی قلی ارغون بود

 فخر عظمی ارغون فارسی و عربی و فقه و اصول را

در مکتبخانه خصوصی خواند

 و با متون نظم و نثر آشنایی کامل داشت

 

 و زبان فرانسه را نیز زیر نظر یک مربی سوئیسی آموخت

 و به عنوان معلم زبان فرانسه در آموزش و پرورش خدمت می‌ کرد

او همچنین از زنان پیشرو و از شاعران موفق زمان خود بود

 

زیبا سازی وبلاگ

(Read more)

:: Read more
:: موضوعات مرتبط: زندگینامه شاعران معاصر
:: برچسب‌ها: سیمین بهبهانی, زندگینامه سیمین بهبهانی, زندگینامه شاعران معاصر, اشعار سیمین بهبهانی
the writer : شیرین سخن
صد سال دگر امروز و فردا می کنم - سیمین بهبهانی

گفتا که می بوسم تو را

     گفتم تمنا می کنم

گفتا اگر بیند کسی     

          گفتم که حاشا می کنم 

 

گفتا ز بخت بد اگر   

       ناگه رقیب آید ز در 

گفتم که با افسونگری

         او را ز سر وا می کنم

 

 

زیبا سازی وبلاگ

(Read more) 

 

:: Read more
:: موضوعات مرتبط: اشعار سیمین بهیهانی
:: برچسب‌ها: سیمین بهبهانی, اشعار سیمین بهبهانی, غزلیات سیمین بهبهانی, اشعار عاشقانه
the writer : شیرین سخن
چون درخت فروردين پُر شکوفه شد جانم - سیمین بهبهانی

زیبا سازی وبلاگ

 

چون درخت فروردين پُر شکوفه شد جانم

دامنی ز گل دارم بر چه کس بيفشانم 

ای نسيم جان پرور امشب از برم بگذر

ورنه اين چنين پُر گل تا سحر نمی مانم 

 

لاله وار خورشيدی در دلم شکوفا شد

صد بهار گرمی زا سر زد از زمستانم 

دانه ی اميد آخر شد نهال بار آور

صد جوانه پيدا شد از تلاش پنهانم

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار سیمین بهیهانی، اشعار فصل بهار
:: برچسب‌ها: سیمین بهبهانی, اشعار سیمین بهبهانی, اشعار عاشقانه, فروردین
the writer : شیرین سخن
مرا هزار امید است و هر هزار تویی - سیمین بهبهانی

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

شروع شادی و پایان انتظار تویی

بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت

چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار سیمین بهیهانی
:: برچسب‌ها: سیمین بهبهانی, اشعار سیمین بهبهانی, غزلیات سیمین بهبهانی, اشعار عاشقانه
the writer : شیرین سخن
هوای گریه - سیمین بهبهانی

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من

گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟

کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم

که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من

 

نه بسته ام به کس دل، نه بسته دل به من کس

چو تخته پاره بر موج، رها، رها، رها، من

ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک

به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من

 

نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی

که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من

ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟

که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟

 

ستاره ها نهفتم، در آسمان ابری

دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من 

 

 

 اینجا کلیک کنید.

 هوای گریه/ همایون شجریان

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار سیمین بهیهانی، آوای هنر، تصنیف و ترانه
:: برچسب‌ها: سیمین بهبهانی, اشعار سیمین بهبهانی, غزلیات سیمین بهبهانی, غزل
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ