html> شیرین سخن | ۱۳۹۵/۰۷/۱ - ۱۳۹۵/۰۷/۳۰
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

سال های رفته بر ما روزگار -  فاضل نظری

در تمام سال های رفته بر ما روزگار

شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت

من گلی پژمرده  بودم در کنار غنچه ها

گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار فاضل نظری
:: برچسب‌ها: فاضل نظری, اشعار فاضل نظری, غزلیات فاضل نظری, غزل
the writer : شیرین سخن
تا کی به تمنای وصال تو یگانه - شیخ بهایی

 تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به سر آید شب هجران تو یا نه

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

 

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه 

بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید

پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید

عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید

 

یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

دیوانه منم من که روم خانه به خانه

دیوانه منم من که روم خانه به خانه 

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

 

هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

در میکده و دیر که جانانه تویی تو

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه

 

 

 

 اینجا کلیک کنید.

 تمنای وصال/ عبدالحسین مختاباد

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار شیخ بهایی، آوای هنر، تصنیف و ترانه
:: برچسب‌ها: شیخ بهایی, دیوان اشعار, مخمس, اشعار رمضان
the writer : شیرین سخن
ﺗﻮ خـدﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ - سهراب سپهری

ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ می گیرد

به خودم می گویم 

در دیاری که پر از دیوار است

ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ 

 

ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﻮﺳﺖ  

ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ 

ﺣﺲ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﮔﻮﯾﺪ 

ﺑﺸﮑﻦ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺩﺍﺭﯼ 

 

ﭼﻪ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯼ  

ﺗﻮ خـدﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ 

ﺧـﺪﺍ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧر با توست

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار سهراب سپهری، اشعار نو
:: برچسب‌ها: سهراب سپهری, اشعار سهراب سپهری, اشعار نو, شعر نو
the writer : شیرین سخن
زبانت معمار است - ناشناس

زبانت معمار است و حرفهایت خشت خام

مبادا کج بچینی دیوار سخن که فرو

خواهد ریخت بنای شخصیتت

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: جملات قصار و سخنان ناب
:: برچسب‌ها: جملات قصار, جملات زیبا, جملات پندآموز, سخنان ناب
the writer : شیرین سخن
من عاشق چشمت شدم - افشین یداللهی

وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید

وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید

وقتی زمین ناز تو را در آسمان‌ها می کشید

وقتی عطش طعم تو را با اشک‌هایم می چشید

 

من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی

چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود

آن‌دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

 

وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد

من بودم و چشمان تو، نه آتشی و نه گِلی

چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

 

من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر

چیزی در آنسوی یقین، شاید کمی هم کیش‌تر

آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود

دیگر فقط تصویر من در مردمک‌های تو بود

 

 

 

 اینجا کلیک کنید.

 من عاشق چشمت شدم/ علیرضا قربانی

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار افشین یداللهی، اشعار نو، آوای هنر، تصنیف و ترانه
:: برچسب‌ها: افشین یداللهی, اشعار افشین یداللهی, اشعار نو, اشعار عاشقانه
the writer : شیرین سخن
الهی سینه ای ده آتش افروز - وحشی بافقی  

الهی سینه‌ای ده آتش افروز

در آن سینه دلی وان دل همه سوز

هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست

دل افسرده غیر از آب و گل نیست

 

دلم پر شعله گردان، سینه پردود

زبانم کن به گفتن آتش آلود

کرامت کن درونی درد پرورد

دلی در وی درون درد و برون درد

 

 

زیبا سازی وبلاگ

(Read more)

 

 

:: Read more
:: موضوعات مرتبط: اشعار وحشی بافقی، اشعار رمضان
:: برچسب‌ها: وحشی بافقی, اشعار وحشی بافقی, اشعار عاشقانه, گزیده اشعار
the writer : شیرین سخن
در دل و جان خانه کردی عاقبت - مولانا (دیوان شمس)

در دل و جان خانه کردی عاقبت

هر دو را دیوانه کردی عاقبت

آمدی کاتش در این عالم زنی

وا نگشتی تا نکردی عاقبت

 

ای ز عشقت عالمی ویران شده

قصد این ویرانه کردی عاقبت

من تو را مشغول می‌کردم دلا

یاد آن افسانه کردی عاقبت

 

عشق را بی‌خویش بردی در حرم

عقل را بیگانه کردی عاقبت

یا رسول الله ستون صبر را

استن حنانه کردی عاقبت

 

شمع عالم بود لطف چاره گر

شمع را پروانه کردی عاقبت

یک سرم این سوست یک سر سوی تو

دوسرم چون شانه کردی عاقبت

 

دانه‌ای بیچاره بودم زیر خاک

دانه را دردانه کردی عاقبت

دانه‌ای را باغ و بستان ساختی

خاک را کاشانه کردی عاقبت

 

ای دل مجنون و از مجنون بتر

مردی و مردانه کردی عاقبت

کاسه سر از تو پر از تو تهی

کاسه را پیمانه کردی عاقبت

 

جان جانداران سرکش را به علم

عاشق جانانه کردی عاقبت

شمس تبریزی که مر هر ذره را

روشن و فرزانه کردی عاقبت

 

 

 اینجا کلیک کنید.

 دل مجنون/ محمد رضا شجریان

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار مولانا بلخی، آوای هنر، تصنیف و ترانه
:: برچسب‌ها: مولانا جلال الدین بلخی, مولانا, اشعار مولانا, غزلیات مولانا
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ