   من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم "کهفی شیرازی" من دختر شیرین سخن دوره ی قاجار تو پست مدرنی و مضامین دل آزار من فلسفه ی عشقم و اشراقی محضم تو عقلگرا چون رنه و نیچه و ادگار من پنجره ای رو به غزل... خواجه ی شیراز تو سخت پر از خشتی و مانند به دیوار "زهرا اقبالی" شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان "حافظ شیرازی"      |
گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر
چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده پنجره ی باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده
تو ذهن کوچه های آشنایی پر شده از پاییز تن طلایی تو نیستی و وجودم و گرفته شاخه ی خشک پیچک تنهایی
اینجا کلیک کنید. غروب/ سیاوش قمیشی
:: برچسب‌ها: سیاوش قمیشی, پاییز, تصنیف و ترانه
غمگین چو پاییزم از من بگذر شعری غم انگیزم از من بگذر سر تا به پا عشقم، دردم، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم
بگذار ای بی خبر بسوزم چون شمعی تا سحر بسوزم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم بگذر و با دل شکسته بگذارم
بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر تا در شرار من نسوزی بی پروا در کنار من نسوزی
همچون شمعی به تیره شب ها می دانی عشق ما ثمر ندارد غیر از غم حاصلی دگر ندارد بگذر زین قصه ی غم افزا
اینجا کلیک کنید. از من بگذر/ علیرضا قربانی
:: برچسب‌ها: تورج نگهبان, پاییز, تصنیف و ترانه
مرا یک برگ خیس بکش با ترک های نارنجی یا اناری که دلش خون است پاییز ادامه ی دلتنگی های مجنون است...
:: برچسب‌ها: دنیا غلامی, اشعار دنیا غلامی, اشعار نو, اشعار عاشقانه
نمی شود پاییز فضای نمناک جنگلی اش برگ های خسته ی زردش غمگین تر از نگاه تو باشد
نمی شود می دانم نمی شود آوازی که مرد روستایی و عاشق با صدایی صاف
در اعماق دره می خواند در شمالِ شمال رنگین تر از صدای تو باشد نمی شود ... می دانم ...
:: برچسب‌ها: نادر ابراهیمی, عاشقانه های نادر ابراهیمی, پاییز
پائیز ملکه ی زیبا و غمگینی ست پشت پنجره ی قصر دلتنگی ها که غروب ها با شهادت هر برگ شمعی روشن می کند به یاد معشوقه اش که یک روز به سفر رفت و هیچ وقت برنگشت
:: برچسب‌ها: دنیا غلامی, اشعار دنیا غلامی, اشعار نو, اشعار عاشقانه
پاییز فصل بیعت باران و رود باغ و درخت باغبان و ترس
آیین خون کبوتر است بر باره سفر پاییز فصل هجرت ناباور امید افسون یک درنگ
کلاغ را عمر دوباره است در فصل زرد برگ آوردگاه عشق مرز میان زمین تا انتهای قلمرو باد
:: برچسب‌ها: علیرضا غفاری, اشعار علیرضا غفاری, اشعار نو, گزیده اشعار
به گمانم حواست به پاییز نیست آمده است.. خیالم راحت است که دیگر شمعدانی ها گل نمی دهند
و من بهانه ای دارم که به دلم بگویم می خواست از این حوالی گذر کند دلم جان اما... آخر او تنها نشانه ی شمعدانی ها را دارد
تو هم نگران چیزی نباش خیالت تا می تواند در من پرسه می زند فردا دستش را می گیرم با هم به خیابان می رویم
زیر باران .. روی برگهای پاییزی قدم می زنیم خیالت برایم از تو می گوید من برایش از تو می گویم
و به این همه دیوانگی می خندیم بلند بلند بلند
:: برچسب‌ها: عادل دانتیسم, اشعار عادل دانتیسم, اشعار نو, اشعار عاشقانه
::
:: پُست ثابت :: سیب - فرهاد شیبانی :: روزی نو آغازی نو - شمس لنگرودی :: آتش کاروان - بیژن ترقی :: آرامش سهم توست - دلنوشته :: امشب در دل نوری دارم - کریم فکور :: درد - قیصر امین پور :: میخک سپید - دنیا غلامی (رز سیاه) :: و آب بود که می رفت - نصرت رحمانی :: باید برویم از اینجا ... - دنیا غلامی (رز سیاه) :: دفتر خاطرات - دلنوشته :: تک درختی تیره بختم - نواب صفا :: زندگینامه نواب صفا :: سلسله موی دوست حلقه دام بلاست - سعدی |
|
