html> شیرین سخن | اشعار منوچهری دامغانی
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

برلحاف فلک افتاده شکاف - منوچهری دامغانی

برلحاف فلک افتاده

شکاف

پنبه می‌ریزد از این کهنه

لحاف

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار منوچهری دامغانی، اشعار فصل زمستان
:: برچسب‌ها: منوچهری دامغانی, اشعار منوچهری دامغانی, اشعار نو, برف
the writer : شیرین سخن
خیزید و خز آرید که هنگام خزانست - منوچهری دامغانی

خیزید و خز آرید که هنگام

خزانست

باد خنک از جانب خوارزم

وزانست

آن برگ رزان بین که بر آن شاخ

رزانست

گویی به مثل پیرهن

رنگرزانست

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار منوچهری دامغانی، اشعار فصل پاییز
:: برچسب‌ها: منوچهری دامغانی, اشعار منوچهری دامغانی, دیوان اشعار منوچهری دامغانی, گزیده اشعار
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ