html> شیرین سخن | اشعار نو
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

درد - قیصر امین پور

دفتر مرا

دست درد می زند ورق

شعر تازه ی مرا

درد گفته است

درد هم شنفته است

پس در این میانه من

از چه حرف می زنم؟

درد، حرف نیست

درد، نام دیگر من است

من چگونه خویش را صدا کنم؟

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار قیصر امین پور، اشعار نو
:: برچسب‌ها: قیصر امین پور, اشعار قیصر امین پور, اشعار نو, شعر نو
the writer : شیرین سخن
میخک سپید - دنیا غلامی (رز سیاه)

 

تصویر یک چراغ

در آینه ی اتاق می افتد

من خواب دیده ام

می پیچد

عطر میخک سپید در کوچه ها

و می آید کسی که

همیشه

در شعرهای من

اتفاق می افتد ...

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار دنیا غلامی، اشعار نو
:: برچسب‌ها: دنیا غلامی, اشعار دنیا غلامی, اشعار نو, اشعار عاشقانه
the writer : شیرین سخن
و آب بود که می‌ رفت - نصرت رحمانی

و آب بود که می‌ رفت

کوچه خلوت بود

صدای قلب تو آری 

صدای قلب تو پاشید بر در و دیوار ...

و عطر سوختن اشک و عشق و شرم و شتاب 

میان بندبند کهنه‌ ی دیوار آجری گم شد


فضای کوچه‌ ی میعاد 

طنین خاطره‌ ی ضربه‌ های گام تو را 

به ذهن منجمد سنگفرش امانت داد

و آب بود که می‌ رفت ...

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار نو
:: برچسب‌ها: نصرت رحمانی, اشعار نصرت رحمانی, اشعار نو, اشعار عاشقانه
the writer : شیرین سخن
باید برویم از اینجا ... - دنیا غلامی (رز سیاه)

زیبا سازی وبلاگ

 

باید برویم از اینجا

به سیّاره ای که مردمانش

نمی چینند گل ها را

و پروانه های بی گناه را به تور نمی اندازند

درخت ها را می فهمند و

از رگ های قلبشان

پنجره های بسته نمی سازند ...

بیا کوچ کنیم

به جایی که

دل شکستن جرم است

و هنوز هم عاشق شدن

عاشق ماندن

بین اهالی دهکده هایش مرسوم است ...

من از زمین و آدم های سنگی اش خسته ام

تیر می کشد استخوان های دل شکسته ام

چمدان دلتنگی هایم را شبانه بسته ام و

در ایستگاه تنهایی

منتظر قطاری که

کوپه های خالی پر از خاطره اش

درد می کند

نشسته ام ..

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار دنیا غلامی، اشعار نو
:: برچسب‌ها: دنیا غلامی, اشعار دنیا غلامی, اشعار نو, اشعار عاشقانه
the writer : شیرین سخن
خوبی كن و فراموش كن... - فروغ فرخزاد

نه آرامشت را به چشمی وابسته كن

نه دستت را به گرمای دستی دلخوش

چشم ها بسته می شوند و دست ها مشت می شوند...

و تو می مانی و یك دنیا تنهایی...

 

میلیونها درخت در جهان

به طور اتفاقی توسط موش ها و

سنجاب هایی كاشته شدند

كه دانه هایی را مدفون كردند و

 

سپس جای مخفی آن را فراموش كردند...

خوبی كن و فراموش كن...

روزی رشد خواهد كرد

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار فروغ فرخزاد، اشعار نو
:: برچسب‌ها: فروغ فرخزاد, اشعار فروغ فرخزاد, اشعار نو, شعر نو
the writer : شیرین سخن
نیمی آدمم  نیمی درخت - سعید قادری

نیمی آدمم

نیمی درخت

که هر بار به تو فکر می کنم

ریشه هایم به خاک بر می گردند

و دلم برای پرنده ای

که از شاخه هایم پریده است

تنگ می شود

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار نو
:: برچسب‌ها: سعید قادری, اشعار سعید قادری, اشعار نو, شعر نو
the writer : شیرین سخن
توکجایی؟ - احمد شاملو

توکجایی؟

در گستره ی بی مرز این جهان

تو کجایی؟

 

من در دوردست ترین جای جهان ایستاده ام 

کنار تو

 

تو کجایی؟

در گستره ی ناپاک این جهان

 تو کجایی ؟

 

من در پاک ترین مقام جهان ایستاده ام 

بر سبزه شور این رود بزرگ که می سراید

برای تو 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار احمد شاملو، اشعار نو
:: برچسب‌ها: احمد شاملو, اشعار احمد شاملو, اشعار نو, شعر نو
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ