html> شیرین سخن | ۱۳۹۵/۰۶/۱ - ۱۳۹۵/۰۶/۳۱
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

پاییز می رسد - کیوان شاهبداغی

زیبا سازی وبلاگ

 

پاییز می رسد در فصل عاشقانه رهایی به رسم مهر

هرگز لگد مکن تو برگ درختان به زیر پای

 کین سبز باور بر تن غبای زرد افتاده زیر پا

ولی بیعت رها نکرده به پای درختش فتاده است

آه ای تو رهگذر آشنا به عشق

حرمت شمار سبزی اندیشه های برگ

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار کیوان شاهبداغی، اشعار فصل پاییز، اشعار نو
:: برچسب‌ها: کیوان شاهبداغی, اشعار کیوان شاهبداغی, اشعار نو, گزیده اشعار
the writer : شیرین سخن
هوای مدرسه بوی الفبا - هیلا صدیقی

هوا بارانی است و فصل پاییز

گلوی آسمان از بغض لبریز

به سجده آمده ابری که انگار

شده از داغ تابستانه سر ریز

هوای مدرسه بوی الفبا  

صدای زنگ اول محکم و تیز

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار هیلا صدیقی، اشعار فصل پاییز، اشعار نو
:: برچسب‌ها: هیلا صدیقی, اشعار هیلا صدیقی, اشعار نو, مهر
the writer : شیرین سخن
هم ‌شاگردی سلام - ناشناس

آغاز سال نو، با شادی و سرور

هم‌ دوش و هم‌ زبان، حرکت به سوی نور

آغاز مدرسه، فصل شکفتن است

در زنگ مدرسه، بیداری من است

 

در دل دارم امید، بر لب دارم پیام

هم‌ شاگردی سلام، هم‌ شاگردی سلام

مهر از افق دمید، فصلی دگر رسید

فصل کلاس و درس، ما را دهد نوید

 

شد فصل کسب علم، فصل تلاش و کار

دانش به نسل ما، می‌بخشد اعتبار

در دل دارم امید، بر لب دارم پیام

هم‌ شاگردی سلام، هم‌ شاگردی سلام

 

ای در کنار ما، آموزگار ما

چون شمع روشنی، در روزگار ما

روشن ز نور توست، کاشانه دلم

در کار من تویی، حلال مشکلم

 

در دل دارم امید، بر لب دارم پیام

هم‌شاگردی سلام، هم‌شاگردی سلام

فردا از آن توست، ای نسل چاره‌ ساز

با یاری خدا، آینده را بساز

 

 

  اینجا کلیک کنید.

  هم شاگردی سلام/  نوستالژی

        

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار فصل پاییز، اشعار نو، آوای هنر، تصنیف و ترانه
:: برچسب‌ها: اشعار ناشناس, اشعار نو, تصنیف و ترانه, مهر
the writer : شیرین سخن
تشويش مرگ - فریدون مشیری

آدمی هم مثل برگ

می تواند زيست بی تشويش مرگ

گر ندارد همچو او آغوش مهر باد را

می تواند يافت لطف

هر چه بادا باد را

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار فریدون مشیری، اشعار فصل پاییز، اشعار نو
:: برچسب‌ها: فریدون مشیری, اشعار فریدون مشیری, اشعار نو, گزیده اشعار
the writer : شیرین سخن
پشت خرمن های گندم - فریدون توللی

پشت خرمن های گندم

لای بازوهای بید

آفتاب زرد کم کم رو نهفت

بر سر گیسوی گندم زارها

 

بوسه ی بدرود تابستان شکفت

از تو بود

ای چشمه جوشان تابستان گرم

گر به هر سو خوشه ها

 

جوشید و خرمن ها رسید

از تو بود

از گرمی آغوش تو

هر گلی خندید و

هر برگی دمید

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار فصل تابستان، اشعار نو
:: برچسب‌ها: فریدون توللی, اشعار فریدون توللی, اشعار نو, گزیده اشعار
the writer : شیرین سخن
ای همدم روزگار چونی بی من - مولانا (دیوان شمس)

ای همدم روزگار چونی

بی من

 ای مونس و غمگسار چونی

بی من

 من با رُخ چون خزان خرابم

بی تو

 تو با رُخ چون بهار چونی

بی من

 

 

 اینجا کلیک کنید.

 چونی بی من/ همایون شجریان

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار مولانا بلخی، آوای هنر، تصنیف و ترانه
:: برچسب‌ها: مولانا جلال الدین بلخی, مولانا, اشعار مولانا, رباعیات مولانا
the writer : شیرین سخن
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو - مولانا (دیوان شمس)

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو

و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن

وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

 

رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها

وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو

 

ای لولی بربط زن تو مست تری یا من

ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه

از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد

در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه

 

چون کشتی بی‌ لنگر کژ می‌ شد و مژ می‌ شد

وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه

گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفت ای جان

نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه

 

نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل

نیمیم لب دریا نیمی همه دُردانه

گفتم که رفیقی کن با من که منم خویشت

گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه

 

 

  اینجا کلیک کنید.

  دیوانه شو/ شهرام ناظری

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار مولانا بلخی، آوای هنر
:: برچسب‌ها: مولانا جلال الدین بلخی, مولانا, اشعار مولانا, غزلیات مولانا
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ