html> شیرین سخن | غزلیات هلالی جغتایی
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

بیا، بیا که دل و جان من فدای تو باد - هلالی جغتایی

بیا، بیا که دل و جان من فدای تو باد

سری که بر تن من هست خاک پای تو باد

دلم به مهر تو صد پاره باد و هر پاره

هزار ذره و هر ذره در هوای تو باد

 

ز خانه تا به در آیی و پا نهی به سرم

سرم فتاده به خاک در سرای تو باد

تو را به بسمل من گر رضاست، بسم‌الله

بیا، بیا که قضا تابع رضای تو باد

 

 

زیبا سازی وبلاگ

(Read more)

 

:: Read more
:: موضوعات مرتبط: اشعار هلالی جغتایی
:: برچسب‌ها: هلالی جغتایی, غزلیات هلالی جغتایی, گزیده اشعار, اشعار عاشقانه
the writer : شیرین سخن
روز من شب شد و آن ماه به راهی نگذشت- هلالی جغتایی

روز من شب شد و آن ماه به راهی نگذشت

این چه عمری‌ست که سالی شد و ماهی نگذشت

ذوق آن جلوه مرا کشت که وی از سر ناز

آمد و گاه گذشت از من و گاهی نگذشت

 

عمر بگذشت و همان روز سیه در پیش‌ست

در همه عمر چنین روز سیاهی نگذشت

قصهٔ شهر دل و لشکر اندوه مپرس

که از آن عرصه به این ظلم سپاهی نگذشت

 

نگذشت آن مه و زارست هلالی به رهش

حال درویش خراب‌ست که شاهی نگذشت

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار هلالی جغتایی
:: برچسب‌ها: هلالی جغتایی, اشعار هلالی جغتایی, غزلیات هلالی جغتایی, غزل
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ