html> بوی عیدی - شهیار قنبری
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

بوی عیدی - شهیار قنبری

بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی

بوی تند ماهی دودی وسط سفره ­ی نو

بوی یاس جانماز ترمه ­ی مادربزرگ

 

با اینا زمستونو سر می­کنم

با اینا خستگیمو در می­کنم

 

شادی شکستن قلک پول

وحشت کم شدن سکه ­ی عیدی از شمردن زیاد

بوی اسکناس تا نخورده­ ی لای کتاب

 

با اینا زمستونو سر می­کنم

با اینا خستگیمو در می­کنم

 

فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه

شوق یک خیز بلند از روی بته­ های نور

برق کفش جفت شده تو گنجه­ ها

 

با اینا زمستونو سر می­کنم

با اینا خستگیمو در می­کنم

 

عشق یک ستاره ساختن با دولک

ترس ناتموم گذاشتن جریمه­ های عید مدرسه

بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب

 

با اینا زمستونو سر می­کنم

با اینا خستگیمو در می­کنم

 

بوی باغچه، بوی حوض، عطر خوب نذری

شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن

توی جوی لاجوردی هوس یه آبتنی

 

با اینا زمستونو سر می­کنم

با اینا خستگیمو در می­کنم

 

 

 

 اینجا کلیک کنید.

 بوی عیدی/  فرهاد مهراد

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار فصل بهار، آوای هنر، تصنیف و ترانه
:: برچسب‌ها: شهیار قنبری, اشعار شهیار قنبری, تصنیف و ترانه, زمستان
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ