![]() |
پنجشنبه نهم خرداد ۱۳۹۸ |
میان تاریکی
تو را صدا کردم
سکوت بود و نسیم
که پرده را می برد
در آسمان ملول
ستاره ای می سوخت
ستاره ای می رفت
ستاره ای می مُرد
ترا صدا کردم
ترا صدا کردم
تمام هستی من …
چو یک پیاله ی شیر
میان دستم بود
نگاه آبی ماه
به شیشه ها می خورد
ترانه ای غمناک
چو دود بر می خاست
ز شهر زنجره ها
چو دود می لغزید
به روی پنجره ها
تمام شب آنجا
میان سینه ی من
کسی ز نومیدی
نفس نفس می زد
کسی به پا می خاست
کسی تو را می خواست
دو دستِ سرد او را
دوباره پس می زد
تمام شب آنجا
ز شاخه های سیاه
غمی فرو می ریخت
کسی ز خود می ماند
کسی ترا می خواند
هوا چو آواری
به روی او می ریخت
درخت کوچک من
به باد عاشق بود
به بادِ بی سامان
کجاست خانه ی باد؟
کجاست خانه ی باد؟
:: برچسبها: فروغ فرخزاد, اشعار فروغ فرخزاد, اشعار نو, شعر نو
![]() the writer : شیرین سخن
![]() |