html> تنهایی - ماندانا پیرزاده
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

تنهایی - ماندانا پیرزاده

تنهایی وقتی خودش را به رُخ آدمی می کشد

واژه ها همه غمباد می گیرند

کمر شعر می شکند

رؤیاها همه کابوس می شوند

 

و تیک تاک ساعت

آنقدر بلند می شود

که دیگر صدای سکوت

به گوشت نمی رسد

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار ماندانا پیرزاده، اشعار نو
:: برچسب‌ها: ماندانا پیرزاده, اشعار ماندانا پیرزاده, اشعار نو, شعر نو
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ