html> دلتنگی- ماندانا پیرزاده
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

دلتنگی- ماندانا پیرزاده

کندی مرموز عقربه ها 

 روی دیوار بی کتمان زمان 

ذره، ذره جانت را می گیرد 

وقتی این دلتنگی موذی کم طاقت

 

از کوچه های بی رهگذر خاموش می آید

و یک راست در خانه تو را می زند

خودت را به نبودن هم که می زنی 

وارد می شود و در همه جای دلت اتراق

 

می کند جمعه هم که باشد 

واویلایی می شود که نپرس

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار ماندانا پیرزاده، اشعار نو
:: برچسب‌ها: ماندانا پیرزاده, اشعار ماندانا پیرزاده, اشعار نو, شعر نو
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ