html> باز به صحرا رسید کوکبه ی نوبهار - عبید زاکانی
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

باز به صحرا رسید کوکبه ی نوبهار - عبید زاکانی

باز به صحرا رسید کوکبه نوبهار

ساقی گلرخ بیا باده گلگون بیار

زان می چون لعل ناب کز مدد او مدام

عیش بود بر دوام عمر بود خوشگوار

 

موسم آن میرسد باز که در باغ و راغ

لاله بروید ز خاک گل بدر آید ز خار

لاله خوش جلوه را عنبرتر در میان

غنچه خوش خنده را خرمن گل در کنار

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار عبید زاکانی، اشعار فصل بهار
:: برچسب‌ها: عبید زاکانی, گزیده اشعار, بهار
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ