![]() |
پنجشنبه ششم آبان ۱۳۹۵ |
چه بوی خوشی میدهد اين جامهی قديمی
اين پيراهن بنفش
اين همه پروانهی قشنگ در قاب نامهها
اين چند حبهی قند در کُنج روسری
قاب عکسی کهنه بر رَف گِلاندود بیآينه
و جستجوی خط و خبری خاموش در ورق پارههای بینشان
که گمان کرده بودم باد آن همه را با خود برده است
ديدی، ديدی
شبی در حرف و حديث مبهم بی فردا گُمت کردم
ديدی
در آن دقايق دير باور پُر گريه گُمت کردم
ديدی
آب آمد و از سر دريا گذشت و تو نيامدی
:: برچسبها: سیدعلی صالحی, اشعار سیدعلی صالحی, اشعار نو, شعر نو
![]() the writer : شیرین سخن
![]() |