![]() |
یکشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۷ |
میرزا محمد تقی متخلص به بهار 18 آذر سال 1265 در
شهر مشهد بدنیا آمد
بهار ادبیات فارسی را نخست نزد پدرش آموخت و از هفت سالگی
آغاز به سرودن شعر کرد
بهار از چهارده سالگی به اتفاق پدرش در مجامع آزادی خواهان
حاضر شد و به واسطه انس و الفتی که با افکار جدید پیدا کرده بود
به مشروطه و آزادی دل بست
و دو سال پس از مرگ پدرش که مشروطیت در کشور ایران مستقر شد
و بهار بیست سال داشت در جمع مشروطهخواهان خراسان درآمد
پدرش میرزا محمد کاظم صبوری ملکالشعرای آستان قدس رضوی
در زمان ناصرالدین شاه بود
مقامی که پس از درگذشت پدر به فرمان مظفرالدین شاه
به بهار رسید
خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد کاشانی قصیده سرای
سرشناس عهد فتحعلی شاه میدانند
و به همین جهت پدر بهار تخلص صبوری را برگزید
مادرش از یک خانواده ی گرجی بود که در دوره ی عباس میرزا
به ایران آمده بودند
بهار در چهارسالگی به مکتب رفت و در شش سالگی
فارسی و قرآن را به خوبی می خواند
از هفت سالگی نزد پدر شاهنامه را آموخت و اولین شعر خود را
در همین دوره سرود
اصول ادبیات را نزد پدر فراگرفت و سپس تحصیلات خود را
نزد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری تکمیل کرد
وقتی ۱۵ ساله شد اوضاع کشور با مرگ ناصرالدین شاه
و روی کارآمدن مظفرالدین شاه چنان بود
که پدرش به این نتیجه رسید که با تغییر اوضاع دیگر کسی
به شاعران اعتنایی نخواهد کرد
و تقریباً او را از شعرگفتن منع کرد و تلاش کرد
تا وی را به تجارت وا دارد
اما این تلاش به دو دلیل به نتیجه نرسید
نخست اینکه محمد تقی بهار چندان علاقه ای به تجارت نداشت
و دوم اینکه پدرش در ۱۸ سالگی او درگذشت و موفق نشد
که جلوی شاعرشدن او را بگیرد
بهار در بیست سالگی به صف مشروطه طلبان خراسان پیوست
و به انجمن سعادت خراسان راه یافت
اولین آثار ادبی و سیاسی او در روزنامه خراسان بدون امضاء
به چاپ میرسید که مشهورترین آنها
خطاب به محمدعلی شاه است
بهار با دیگر شاعران روشنفکر عصر مشروطه به خصوص
میرزاده عشقی دوستی و روابط صمیمانه و نزدیکی داشت و در
دوره نخستوزیری رضاخان به همراه عشقی و با همکاری او
مثنوی معروف جمهوری نامه را در مخالفت با
جمهوری رضاخانی سرود
بهار در سال ۱۳۲۸ روزنامه نوبهار را که ناشر افکار
حزب دموکرات بود منتشر ساخت
و به عضویت کمیته ایالتی این حزب درآمد
این روزنامه پس از چندی به دلیل مخالفت با حضور قوای روسیه
در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت
به امر کنسول روس تعطیل شد
او بلافاصله روزنامه تازه بهار را تأسیس کرد
این روزنامه در سال ۱۳۳۰ به امر وثوقالدوله وزیر خارجه
تعطیل و بهار نیز دستگیر و به تهران تبعید شد
انتشار نوبهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد
یکی از معروفترین قصیدههای بهار بث الشکوی به مناسبت
توقیف نوبهار سروده شده است
ملک الشعرا پیوسته با حمله به مطبوعات و توقیف جراید و بازداشت
روزنامهنگاران اعتراض می کرد
در سال ۱۳۰۸ به اتهام مخالفتهای پنهان با رضاشاه برای چند ماه
به زندان افتاد و سپس در سال ۱۳۱۲ برای یک سال
به اصفهان تبعید شد
در سال ۱۳۱۳ با وساطت محمدعلی فروغی برای شرکت در جشنهای
هزاره فردوسی به تهران فراخوانده شد
از آن به بعد سرشارترین دوران کار علمی بهار که با انزوای او
در سال ۱۳۰۷ پس از پایان مجلس ششم و
کناره گیری از مجلس آغاز شده بود غنای بیشتری یافت
دستاورد ادبی و علمی او در این دوره
تصحیح متون، ترجمه آثاری از پهلوی به فارسی،
تألیف سبک شناسی و نگارش احوال فردوسی بر مبنای شاهنامه بود
در ۱۳۱۶ تدریس در دوره دکتری ادبیات فارسی را به عهده گرفت
در ۱۳۲۶ به عنوان نماینده تهران در مجلس پانزدهم انتخاب شد
و ریاست فراکسیون حزب دموکرات را به عهده گرفت
اما بر اثر ابتلاء به بیماری سل تنها در ماههای تیر، مرداد و شهریور
۱۳۲۶ فرصت حضور در مجلس را یافت
در نیمه ی دوم ۱۳۲۶ بهار که به بیماری سل مبتلا گشته بود
با استفاده از مرخصی استعلاجی از مجلس
برای معالجه به شهر لِزَن در سوئیس رفت
بهار قصیده به یاد وطن معروف به لِزَنیه را در همین شهر سرود
اما مشکلات شدید مالی باعث شد که بهار با نیمه کاره رها کردن
معالجه راهی ایران شود
سفر بهار به سوئیس کمی بیش از یک سال تا اردیبهشت ۱۳۲۸ طول کشید
بهار در بازگشت به ایران به تدریس دانشگاهی ادامه داد
محمدتقی بهار بار نخست در مشهد بود که ازدواج کرد.
از این ازدواج صاحب فرزندی نیز شد
اما عمر همسر و فرزند بسیار کوتاه بود
پس از آمدن بهار به تهران بود که در سال ۱۲۹۸ خورشیدی
با شاهزاده خانم سودابه صفدری از نوادگان فتحعلیشاه قاجار ازدواج کرد
سودابه صفدری قاجار را پس از ازدواج به خواست ملک الشعراء
بهار جون صدا می زدند
حاصل این ازدواج فرزندانی به نامهای
هوشنگ ملک، ماه ملک، ملک دخت، پروانه، مهرداد و چهرزاد شد
بهار جون در مرداد ماه ۱۳۵۸ درگذشت و در بهشت زهرا
مدفون به خاک سپرده شد
مهمترین اثر بهار دیوان اشعار اوست که به اعتباری کارنامه ی
عمر او نیز بشمار می رود
این دیوان در زمان حیات او به چاپ نرسید
بهار تحصیلات خود را به شیوه امروزی فرا نگرفته بود اما با
مطالعه عمیق در آثار گذشتگان به مدد
حافظه پربار و سرشار خود این نقیصه را جبران کرد
و در فنون ادبی و تحقیقی به پایهای از جامعیت رسید که بزرگترین
محققان زمان به گفتهها و نوشتههای او استناد میکردند
به زبان عربی تا آن حد که بتواند از مسیر تحقیق و تتبع
به آسانی بگذرد آشنا بود
و با زبانهای فرانسه و انگلیسی تا حدودی آشنایی داشت
هنر شاعری او را بعد از قصیده باید در مثنوی های او دید
مثنویهای کوتاه و بلندی که شمار آنها
به بیش از هشتاد می رسد
از تصنیفها و ترانههای سروده ی بهار
بهار دلکش، باد صبا بر گل گذر کن، ای شهنشه،
ای شکسته دل، ای کبوتر، گر رقیب آید، ایران هنگام کار، ز من نگارم،
پرده ز رخ برافکن، سرود پهلوی، عروس گل، به اصفهان رو
و مرغ سحر را می توان نام برد
بهار در روز دوم اردیبهشت ۱۳۳۰ در خانه مسکونی خود در تهران
زندگی را بدرود گفت و در شمیران در آرامگاه
ظهیرالدوله به خاک سپرده شد
شمعیم و دلی مشعله افروز و دگر هیچ
شب تا به سحر گریهٔ جانسوز و دگر هیچ
افسانه بود معنی دیدار که دادند
در پرده یکی وعدهٔ مرموز و دگر هیچ
حاجی که خدا را به حرم جست چه باشد
از پارهٔ سنگی شرف اندوز و دگر هیچ
خواهی که شوی با خبر از کشف و کرامات
مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ
روزی که دلی را به نگاهی بنوازند
از عمر حساب است همان روز و دگر هیچ
زین قوم چه خواهی که بهین پیشهورانش
گهواره تراشاند و کفن دوز و دگر هیچ
زین مدرسه هرگز مطلب علم که اینجاست
لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ
خواهد بدل عمر بهار از همه گیتی
دیدار رخ یار دل افروز و دگر هیچ
:: برچسبها: ملک الشعرای بهار, زندگینامه ملک الشعرای بهار, زندگینامه شاعران معاصر, اشعار ملک الشعرای بهار
![]() the writer : شیرین سخن
![]() |