![]() |
شنبه یکم تیر ۱۳۹۸ |
احمد شاملو متخلص به الف. بامداد یا الف در ۲۱ آذر ۱۳۰۴
در تهران متولد شد
پدرش حیدر نام داشت و مادرش کوکب عراقی شاملو
از مهاجران قفقازی بود
شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت
زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام میشد
از همین روی خانواده اش هرگز نتوانستند برای
مدتی طولانی جایی ماندگار شوند
زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ به سبب فعالیتهای سیاسی
پایان همان تحصیلات نامرتب را رقم میزند
شهرت اصلی شاملو به خاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی
و سرودن گونهای شعر با نام شعر سپید یا شعر شاملویی است
در سال ۱۳۲۵ شاملو که هنوز به عنوان شاعری نوپرداز شناخته نمی شد
با نیما یوشیج پدر شعر نو فارسی آشنا می گردد
در این سالها او به گفته خود تحت تأثیر نیما و نوآوریهای او
در شعر بوده است
و در کتابهایی که به چاپ رسانید شعرهای بسیاری
در قالب نیمایی میسراید
شاملو در سال ۱۳۲۶ در سن بیست و دو سالگی
با اشرف الملوک اسلامیه ازدواج کرد
هر چهار فرزند او سیاوش، سامان، سیروس و ساقی
حاصل این ازدواج هستند
این ازدواج به جدایی میانجامد و شاملو پس از یک دهه
در سال ۱۳۳۶ با طوسی حائری ازدواج میکند
دومین ازدواج شاملو هم مدت زیادی دوام نمیآورد
و چهار سال بعد در ۱۳۴۰ از همسر دوم خود نیز جدا میشود
اما سومین و آخرین پیوند زناشویی شاملو با آیدا
در سال ۱۳۴۳ بود که تا پایان عمر خود عاشقانه با او زیست
شاملو در همین سال دو مجموعه شعر به نامهای
آیدا در آینه و لحظهها و همیشه
را منتشر می کند و سال بعد نیز مجموعه ای به نام
آیدا: درخت و خنجر و خاطره منتشر میشود
شاملو علاوه بر شعر فعالیتهایی مطبوعاتی، پژوهشی
و ترجمههایی شناخته شده دارد
مجموعه ی کتاب کوچه او بزرگترین اثر پژوهشی در باب
فرهنگ عامه مردم ایران می باشد
آثار وی به زبانهای:
سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی،
هلندی، رومانیایی، فنلاندی، کردی و ترکی ترجمه شده اند
سالهای آخر عمر شاملو کم و بیش در انزوا گذشت
از سویی تمایل به خروج از کشور نداشت و خود در این باره میگوید:
راستش بار غربت سنگین تر از توان و تحمل من است…
چرا غم در این خانه میسوزد، آبم در این کوزه ایاز میخورد
و نانم در این سفره است
از سوی دیگر اجازه ی هیچگونه فعالیت ادبی و هنری
به شاملو داده نمی شد
و اکثر آثار او از جمله کتاب کوچه سالها در توقیف مانده بود
با شدت گرفتن بیماری دیابت و پس از آن که در
۲۶ اردیبهشت ۱۳۷۶ در بیمارستان ایرانمهر
پای راست او را از زانو قطع کردند
روزها و شبهای دردناکی را پشت سر گذاشت
البته در تمام این سالها کار ترجمه و بخصوص
تدوین کتاب کوچه را ادامه داد
و گهگاه از او شعر یا مقالهای در یکی از مجلات ادبی منتشر میشد
سرانجام احمد شاملو در ساعت ۹ یکشنبه شب دوم مرداد ۱۳۷۹
در خانه خود در دهکده فردیس درگذشت
پیکر او در روز پنجشنبه ۶ مرداد از مقابل بیمارستان ایرانمهر
و با حضور دهها هزار نفر ازعلاقهمندان وی تشییع
و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد
اشک رازی ست
لبخند رازی ست
عشق رازی ست
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگوئی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم
مرا فریاد کن
:: برچسبها: احمد شاملو, زندگینامه احمد شاملو, زندگینامه شاعران معاصر, اشعار احمد شاملو
![]() the writer : شیرین سخن
![]() |