html> شب کوچک من - فروغ فرخزاد
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

شب کوچک من - فروغ فرخزاد

در شب کوچک من افسوس 

باد با برگ درختان میعادی دارد 

در شب کوچک من دلهره ویرانیست

گوش کن

 

وزش ظلمت را می شنوی؟

من غریبانه به این خوشبختی می نگرم

من به نومیدی خود معتادم 

گوش کن 

 

وزش ظلمت را می شنوی ؟

در شب اکنون چیزی می گذرد

ماه سرخست و مشوش 

و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است 

 

 ابرها همچون انبوه عزاداران

لحظه باریدن را گویی منتظرند

لحظه ای 

و پس از آن هیچ ...

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار فروغ فرخزاد، اشعار نو
:: برچسب‌ها: فروغ فرخزاد, اشعار فروغ فرخزاد, اشعار نو, اشعار عاشقانه
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ