![]() |
سه شنبه هشتم آبان ۱۳۹۷ |
به تو دست میسايم وجهان را درمی يابم
به تومی انديشم
و زمان را لمس می کنم
معلق و بی انتها
عُريان
می وزم، می بارم، می تابم
آسمانام
ستارهگان و زمين
و گندم عطرآگينی که دانه می بندد
رقصان
در جان سبز خويش
از تو عبور می کنم
چنان که تُندری از شب
می درخشم
و فرومی ريزم
:: برچسبها: احمد شاملو, اشعار احمد شاملو, اشعار نو, اشعار عاشقانه
![]() the writer : شیرین سخن
![]() |