html> بگذار که فراموش کنم - فروغ فرخزاد
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

بگذار که فراموش کنم - فروغ فرخزاد

چون تو را می نگرم

مثل این است که از پنجره ای 

تک درختم را سرشار از برگ

 در تب زرد خزان می نگرم 

  مثل این است که تصویری را 

روی جریان های مغشوش آب روان می نگرم

 شب و روز

 شب و روز

 شب و روز

بگذار

که فراموش کنم

تو چه هستی جز یک لحظه، یک لحظه که چشمان مرا

می گشاید در 

برهوت آگاهی؟

بگذار 

که فراموش کنم 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار فروغ فرخزاد، اشعار نو
:: برچسب‌ها: فروغ فرخزاد, اشعار فروغ فرخزاد, اشعار نو, اشعار عاشقانه
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ