html> ﺩﻟﺖ که ﻣﯽ ﮔـﯿﺮﺩ - ناشناس
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

ﺩﻟﺖ که ﻣﯽ ﮔـﯿﺮﺩ - ناشناس

ﺩﻟﺖ که ﻣﯽ ﮔـﯿﺮﺩ … 

ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﻫـﺎﯾـﯽ ﮐﻪ ﺛـﺎﻧـﯿـﻪ ﻫـﺎ… 

ﻣـﯿـﺦ ﻣـﯽ ﮐـﻮﺑـﻨـﺪ ﺩﺭ ﺳـﺮﺕ! 

ﺍﺷـﮏ ﻫـﺎﯾـﯽ ﻫـﺴـﺘـﻨـﺪ… 

 

ﮐـﻪ ﺩﺭ ﻋـﯿـﻦ ﺳـﺎﺩﮔـﯽ.. 

ﯾـﮏ ﺩﻓـﻌـﻪ… 

ﻋﺠﯿﺐ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﻨـﻨـﺪ ! 

ﻭ ﭼـﻪ ﺩﺭﺩﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻗـﺘـﯽ … 

ﻋـﺎﺩﺕ ﻣﯽﮐﻨـﯽ ﺑـﻪ ﻃﻌﻢ ﺷـﻮﺭ ﺍﯾـﻦ ﺁﺭﺍﻣـﺶ...

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار نو
:: برچسب‌ها: اشعار ناشناس, اشعار نو, شعر نو, گزیده اشعار
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ