html> ساقی بده شرابم کندر چنين بهاری - اوحدی مراغه ای
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

ساقی بده شرابم کندر چنين بهاری - اوحدی مراغه ای

ساقی بده شرابم کندر چنين بهاری

نتوان شراب خوردن بی مطربی و ياری

ياری لطيف بايد گوينده ای موافق

تا می تواند از تن کردن بدل گذاری

 

آن کش نشسته باشد در خانه لاله رويی

حاجت نباشد او را رفتن به لاله زاری

چون تاختن کند غم آهنگ سبزه ای کن

بر گرد او کشيده از بيد و گل حصاری

 

آن ترک را به مستی امروز در ميان کش

ور در ميان نيايد آخر کم از کناری

عيبم مکن که ديگر مشکل خلاص يابد

او را کزين گلستان دامن گرفت خاری

 

اين هفته با حريفان من کار آب کردم

چون آب کارگر شد از من مجوی کاری

آن ماه با حريفی هر شب شراب نوشد

تا جام او نباشد بی کلفت خماری

 

گل گر به رغم سنبل بر خال دل نبندد

در بلبلان نيفتد زان گونه خار خاری

چون چشم من نگردی ابری به گلستانی

چون اوحدی ننالد مرغی ز شاخساری

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار اوحدی مراغه ای، اشعار فصل بهار
:: برچسب‌ها: اوحدی مراغه ای, اشعار اوحدی مراغه ای, غزلیات اوحدی مراغه ای, غزل
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ