html> دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم - شهریار
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم - شهریار

دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده ای 

ماه من آفت دل فتنه ی جانها شده ای 

پشت ها گشته دو تا در غمت ای سرو روان

تا تو درگلشن خوبی گل یکتا شده ای

 

خوبی و دلبری و حسن حسابی دارد

بی حساب از چه سبب اینهمه زیبا شده ای 

حیف و صد حیف که با این همه زیبایی و لطف

عشق بگذاشته اندر پی سودا شده ای

 

شب مهتاب و فلک خواب و طبیعت بیدار 

باز آشوبگر خاطر شیدا شده ای

بین امواج مهت رقص کنان می بینم 

لطف را بین که به شیرینی رؤیا شده ای

 

دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم 

نازنینا تو چرا بی خبر از ما شده ای

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار شهریار
:: برچسب‌ها: شهریار, اشعار شهریار, غزلیات شهریار, اشعار عاشقانه
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ