html> ﮐﺎﺵ می ﺷﺪ - سیدعلی صالحی
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

ﮐﺎﺵ می ﺷﺪ - سیدعلی صالحی

ﮐﺎﺵ می ﺷﺪ ﯾﮏ ﺻﺒﺢ

ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ

ﺑﺎ ﺩﺳت  ﭘُﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ

ﺑﺎ لبخند

ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻫﺎﯾﯽ ﺁﮐﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ

ﺍﺯ ﺁﻥ سوﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ

ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ

ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺮﻭﻡ

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار سیدعلی صالحی، اشعار نو
:: برچسب‌ها: سیدعلی صالحی, اشعار سیدعلی صالحی, اشعار نو, شعر نو
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ