![]() |
شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶ |
آب را و خاک را برهم زدی
زآب و گل نقش تن آدم زدی
نسبتش دادی و جفت و خال و عم
با هزار اندیشه و شادی و غم
باز بعضی را رهایی داده ای
زین غم و شادی جدایی داده ای
برده ای از خویش و پیوند و سرشت
هر چه محسوس است او رد می کند
وانچ ناپیداست مسند می کند
عشق او پیدا و معشوقش نهان
یار بیرون فتنه او در جهان
:: برچسبها: مولانا جلال الدین بلخی, مولانا, اشعار مولانا, مثنوی معنوی
![]() the writer : شیرین سخن
![]() |