html> دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم - حافظ
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم - حافظ

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم

و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم 

از دل تنگ گنهکار برآرم آهی

کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم 

 

مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست

می‌کنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم 

بگشا بند قبا ای مه خورشید کلاه

تا چو زلفت سر سودا زده  در پا فکنم 

 

خورده‌ام تیر فلک باده بده تا سرمست

عقده در بند کمر ترکش جوزا فکنم 

جرعه جام بر این تخت روان افشانم

غلغل چنگ در این گنبد مینا فکنم 

 

حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا

من چرا عشرت امروز به فردا فکنم

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار حافظ شیرازی
:: برچسب‌ها: حافظ شیرازی, حافظ, اشعار حافظ, غزلیات حافظ
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ