html> رمز عشق تو به ارباب هوس نتوان گفت - محمداقبال لاهوری
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

رمز عشق تو به ارباب هوس نتوان گفت - محمداقبال لاهوری

رمز عشق تو به ارباب هوس نتوان گفت

سخن از تاب و تب شعله به خس نتوان گفت

تو مرا ذوق بیان دادی و گفتی که بگوی

هست در سینه من آنچه به کس نتوان گفت

 

از نهانخانه دل خوش غزلی می‌خیزد

سر شاخی همه گویم به قفس نتوان گفت

شوق اگر زنده جاوید نباشد عجب است

که حدیث تو درین یک دو نفس نتوان گفت

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار ملل
:: برچسب‌ها: محمداقبال لاهور, اشعار محمداقبال لاهور, اشعار ملل دیگر, اشعار کوتاه
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ