html> زندگینامه رودکی سمرقندی
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

زندگینامه رودکی سمرقندی

ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم متخلص

به رودکی و مشهور به استاد شاعران ۲۴۴ – ۳۲۹

 نخستین شاعر مشهور پارسی‌ سرای حوزه تمدن ایرانی

در دوره ی سامانی در ایران است

 

او در روستایی به‌نام بَنُج رودک در تاجیکستان امروزی

در نزدیکی  سمرقند به دنیا آمد

 

برخی از نویسندگان همانند محمد عوفی در لباب‌الالباب رودکی را

کور مادرزاد دانسته‌اند

ولی برخی تنها از نابینایی او سخن گفته‌اند

 

رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسی‌گوی و پدر شعر پارسی می‌دانند

زیرا تا پیش از وی کسی دیوان شعر نداشته‌ است

 و این از نوشته‌های ایرانی عربی‌نویس هم عصر رودکی

 ابوحاتم رازی مسجل می‌گردد

 

کیفیت اشعار رودکی آغازگر راه پیشرفت ادبیات فارسی بود

از تمام آثار رودکی که گفته می‌شود

بیش از یک میلیون و سیصد هزار بیت

و نیز شش مثنوی بوده‌ است

 

فقط ابیاتی پراکنده به همراه چند قصیده، غزل

و رباعی باقی مانده‌ است

سبک شعری رودکی سبک غالب آن روزگار یعنی

سبک خراسانی است

 

 سروده‌های وی در دایره ادبیات غنایی و بعضاً تعلیمی

جای می‌گیرد

اشعار رودکی نشان دهنده ی فضا و حال و هوای حماسی است

که بر جامعه آن روزگار سایه افکنده بود

 

رودکی اغلب در توصیفات غنایی از عنصر حماسه  بهره برد

ریچارد فرای عقیده دارد که رودکی در تغییر خط ازخط پهلوی

به خط فارسی نقش داشته‌ است

 

وی در میان شاعران فارسی بسیار مورد ارج و احترام بوده

و کمتر کسی زبان به نکوهش وی گشوده‌ است

 

رودکی فرزندی به نام عبدالله داشته‌ است که در بیشتر تذکره‌ها

پیش از نام خودش می‌آمده و از این رو به ابوعبدالله معروف شده بود

 

در تذکره‌ها آمده رودکی چنگ نواز بوده‌ است

 می‌گویند توان و چیرگی رودکی در شعر و موسیقی به اندازه‌ای بوده‌ است

 که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی

 چنان تأثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر بوی جوی مولیان

 بدون کفش هرات را به مقصد بخارا ترک کرد

 

 این داستان که در کتاب چهار مقاله از نظامی عروضی آمده‌ است

بر این قرار است

 که امیرنصر سامانی  از بخارا به هرات می‌رود

 و دلبسته ی هوای هرات می‌گردد

 بازگشت به بخارا را چنان فصل به فصل عقب می‌اندازد

 که مدت چهارسال او و ملازمانش در هرات می‌مانند

 

 لشکریانش که دلتنگ بخارا شده بودند به رودکی که در آن زمان

 نزد امیرمحتشم و مقبول القول بود روی آورده و به او گفتند

 اگر هنری بورزد و شاه را به بازگشت به بخارا ترغیب کند

 پنجاه هزار درم به او پاداش می‌دهند

 

 رودکی نیز می‌دانست در این هوای لطیف نثر کارگر نیست

و باید چیزی بسراید و بنوازد که از هوای هرات لطیف تر بنماید

 از این رو قصیده ای می‌سراید و هنگامی که امیر سامانی

صبوحی کرده بود چنگ نواخته و آن تصنیف را با آواز می‌خواند

 و امیر چنان تحت تأثیر قرار می‌گیرد که بدون آنکه

کفش را در پایش کند

 سوار بر اسب می‌شود و مستقیم به سوی بخارا می‌تازد

 

 و نقل است که کفش‌هایش را تا دو فرسنگ دنبال او می‌بردند

 و رودکی پنجاه هزار درم از لشکریان می‌گیرد

 

رودکی با وجود تقدم نسبت به شاعران بزرگ ایران زمین

از پرکارترین‌ها نیز بشمار می‌رود

 

مهم‌ترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است

 کلیله و دمنه در اصل کتابی هندی است که در دوره ی ساسانیان

به دستور بزرگمهر و به وسیله  برزویه  طبیب

به پارسی میانه ترجمه شد و داستانی است رمزآمیز

از زبان حیوانات

 

شیخ بهایی در کتاب کشکول خود آورده‌ است

که منظومه ی کلیله و دمنه ی رودکی مشتمل

 بر دوازده هزار بیت بوده‌ است

 

از دیگر آثار رودکی می‌توان به سند باد نامه اشاره نمود

اثر سند باد نامه هم در اصل هندی بوده که در دوره ی

  ساسانیان به فرمان نوح بن نصر سامانی به فارسی ترجمه

و از ایران به ادبیات عرب و اروپا راه یافته ‌است

 

رودکی در سه سال پایانی عمر مورد بی‌ مهری امرا قرار گرفته بود

 

آرامگاه وی در نیمه ی قرن بیستم از روی شواهد مندرج

در تذکره‌ها و تواریخ نوشته شده

از سمرقند پس از مدتی گمگشتگی شناسایی شد و استخوان‌های وی

که نشانه ی کوری هم در آن بود یافته‌های عینی را تثبیت کرد

 

آرامگاه وی هم اکنون در روستای بنجرودک در ۱۷۰ کیلومتری

شمال شهر دوشنبه و در خاک جمهوری تاجیکستان قرار دارد

 

بوی جوی مولیان آید همی

یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی راه او

زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیحون از نشاط روی دوست

خنگ ما را تا میان آید همی

ای بخارا شاد باش و دیر زی

میر زی تو شادمان آید همی

میر ماه است و بخارا آسمان

ماه سوی آسمان آید همی

میر سرو است و بخارا بوستان

سرو سوی بوستان آید همی

آفرین و مدح سود آید همی

گر به گنج اندر زیان آید همی
 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار رودکی سمرقندی، زندگینامه شاعران کهن
:: برچسب‌ها: رودکی سمرقندی, زندگینامه رودکی سمرقندی, زندگینامه شاعران کهن, زندگینامه شاعران کلاسیک
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ