![]() |
یکشنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۸ |
خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی
727-729 قمری متخلص به
لسان الغیب، ترجمان الاسرار، لسان العرفا و ناظم الاولیا
شاعر بزرگ سده ی هشتم و یکی از سخنوران نامی جهان است
بیشتر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند
در سدههای هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبانهای اروپایی ترجمه شد
و نام او به گونهای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت
ظاهراً پدرش بهاءالدین محمد نام داشته و مادرش
اهل کازرون بوده است
او در خانوادهای از نظر مالی در حد متوسط جامعه
زمان خویش متولد شده است
در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از برکرده
و از همین رو به حافظ ملقب گشته است
در دوران حکومت شاه شیخ ابواسحاق به دربار راه پیدا کرده
علاوه بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل
امیر مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی
نیز راه داشته است
شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی
دیگر احتمالاً دیوانی تأمین می شده است
دیوان حافظ که مشتمل بر حدود
۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی
است تاکنون بیش از چهارصد بار به اشکال
و شیوههای گوناگون به زبان فارسی و دیگر زبانهای جهان
به چاپ رسیده است
شاید تعداد نسخههای خطّی ساده
یا تذهیب شده ی آن در کتابخانههای
ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتی کشورهای غربی
از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر باشد
برخی حافظ را مانند نیچه و گوته فیلسوفی حساس به مسائل
وجودی انسان میدانند
که آزاداندیش است و دروغ ستیز و ضد خرافات
برخی حافظ را لسان الغیب میگویند
یعنی کسی که از غیب سخن میگوید و بر اساس بیتی
از شعر حافظ او معتقد است که هیچ کس زبان غیب نیست
حافظ درباره ی عشق الهی که موضوع غزلهای عرفانی اوست
صحبت می کند
در مورد عشق انسانی هم وقتی از معشوقان جسمانیو مادی
صحبت می کند
وی خاطر نشان می کند که عشق وی همچون امری است
که به یک سابقه ازلی ارتباط دارد
در غزلهای عرفانی حافظ عشق مجازی همچون پردهای
به نظر میآید که عشق الهی در ورای آن پنهان است
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
شاخه نبات در زبان فارسی و در میان عوام
اشاره به معشوقه فرضی حافظ است
به هنگام فال گرفتن حافظ را به شاخ نباتش قسم می دهند
که رازی را بر فال گیرنده آشکار کند
حافظ در غزلی میگوید:
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
همانگونه که از این سروده ی حافظ پیداست
سخن از معشوقه نیست
بلکه سخن از شاخه نبات است
شاخه نبات قلم یا کلک حافظ است
یعنی حافظ سخن خود را شیرین می داند
و خود را چشم و چراغ همه شیرین سخنان می نامد
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت کای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز
به خاک سپرده شده است
آرامگاه حافظ در شهر شیراز و در منطقهٔ حافظیّه واقع شده است
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
:: برچسبها: حافظ شیرازی, زندگینامه حافظ شیرازی, زندگینامه شاعران کهن, زندگینامه شاعران کلاسیک
![]() the writer : شیرین سخن
![]() |