html> بس حلقه زدم بر در و حرفی نشنیدم - بیدل شیرازی
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

بس حلقه زدم بر در و حرفی نشنیدم - بیدل شیرازی

هرگز نبود شهد که بر وی مگسی نیست

یا گلبن سوری که بر آن خار و خسی نیست

بس حلقه زدم بر در و حرفی نشنیدم

من هیچ کسم یا که درین خانه کسی نیست

 

یاران همه رفتند و منم خسته و ره تار

آوخ که درین قافله بانک جرسی نیست

هر کس که تو بینی به جهانش هوسی نیست

غیر از تو مرا در همه عالم هوسی نیست

 

کوتاه مرا دست و تو بس شاخ بلندی

دانم که به دامان توام دست رسی نیست

بیدل ز پی حشمت و جاهست برین در

کز دوست به جز دوستیش ملتمسی نیست

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار بیدل شیرازی
:: برچسب‌ها: بیدل شیرازی, اشعار بیدل شیرازی, دیوان اشعار بیدل شیرازی, گزیده اشعار
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ