html> شب آفتابی - افشین یداللهی
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

شب آفتابی - افشین یداللهی

من از پشت شبهای بی خاطره

من از پشت زندان غم آمدم

من از آرزوهای دور و دراز

من از خواب چشمان نم آمدم

 

تو تعبير رؤيای ناديده ای

تو نوری كه بر سايه تابيده ای

تو يك آسمان بخشش بی طلب

تو بر خاك ترديد باريده ای

 

تو يك خانه در كوچه زندگی

تو يك كوچه در شهر آزادگی

تو يك شهر در سرزمين حضور

تويی راز بودن به اين سادگی

 

مرا با نگاهت به رؤيا ببر

مرا تا تماشای فردا ببر

دلم قطره ای بی تپش در سراب

مرا تا تكاپوی دريا ببر

 

 

 

 اینجا کلیک کنید.

 شب آفتابی/ محمد اصفهانی

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار افشین یداللهی، اشعار نو، آوای هنر، تصنیف و ترانه
:: برچسب‌ها: افشین یداللهی, اشعار افشین یداللهی, اشعار نو, اشعار عاشقانه
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ