![]() |
سه شنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ |
رواج زندگی در من امیدی کاملا واهی ست
چو دلداری به گوش مُرده ای در حال تدفین است
ترازوها تعادل در کدامین وزن می گنجد
برای من که تقدیرم پر از بالا و پایین است
دو تا شد قامتم چون شاخه ها فهمیدم آسان نیست
همیشه شانه خالی کردن از باری که سنگین است
مرا از چشم ها انداخت خوبی های بی حدم
که دل را می زند چیزی که بی اندازه شیرین است
:: برچسبها: جواد منفرد, اشعار جواد منفرد, اشعار نو, اشعار عاشقانه
![]() the writer : شیرین سخن
![]() |