html> ای فراموشی ‌کجایی تا به فریادم رسی - بیدل دهلوی
من نه آنم
که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد 
یکی گویم و شیرین گویم

"کهفی شیرازی"


من دختر شیرین سخن
دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین
دل آزار
من فلسفه ی عشقم و
اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه
و ادگار
من پنجره ای رو به غزل...
خواجه ی شیراز
تو سخت پر از خشتی و مانند
به دیوار

"زهرا اقبالی"


شاه شمشاد قدان خسرو
شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه
صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من
درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه
شیرین سخنان

"حافظ شیرازی"


گزیده ی اشعار، سخنان ناب، ضرب المثل ها، زندگینامه ی بزرگان، معرفی کتاب، دلنوشته ها به همراه تصویر

ای فراموشی ‌کجایی تا به فریادم رسی - بیدل دهلوی

شب‌ که توفان جوشی چشم ترم آمد به یاد

فکر دل‌ کردم بلای دیگرم آمد به یاد

با کدامین آبرو خاک درش خواهی شدن

داغ شو ای جبهه دامان ترم آمد به یاد

 

نقش پایی‌ کرد گل بیتابی ا‌م در خون نشاند

پهلویی بر خاک دیدم بسترم آمد به یاد

ذره را دیدم پرافشان هوای نیستی

نقطه‌ای از انتخاب دفترم آمد به یاد

 

سجده منظور کی‌ام نقش جبینم جوش زد

خاک جولانکه خواهم شد سرم آمد به یاد

در گریبان غوطه خوردم رستم از آشوت دهر

کشتی‌ام می‌برد توفان لنگرم آمد به یاد

 

پی‌ تو عمری در عدم هم ننگ هستی داشتم

سوختم برخویش ‌تا خاکسترم آمد به یاد

تا سحر بی‌ پرده‌ گردد شبنم از خود رفته است

الوداع ای همنشینان دلبرم آمد به یاد

 

جراتم از خجلت بی دستگاهی داغ ‌کرد

ناله شد پرواز تا عجز پرم آمد به یاد

حسرت توفان بهار عالم مخموریم

هر قدر گردید رنگم ساغرم آمد به یاد

 

ای فراموشی ‌کجایی تا به فریادم رسی

باز احوال دل غم‌ پرورم آمد به یاد

بیدل اظهار کمالم محو نقصان بوده است

تا شکست آیینه عرض جوهرم آمد به یاد

 

 

:: موضوعات مرتبط: اشعار بیدل دهلوی
:: برچسب‌ها: بیدل دهلوی, اشعار بیدل دهلوی, غزلیات بیدل دهلوی, غزل
the writer : شیرین سخن
 
Latest Title
div style="display:none"> ابزار وبلاگ