![]() |
یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۶ |
یک بوسه که از باغ تو چینند به چند است؟
پروانه ی تاراج گلت بند به چند است؟
خالی شدم از خویش و به خالت نرسیدم
آخر مگر این دانه ی اسفند به چند است؟
یک نامه به نامم ننوشتی مگر آخر
کاغذ به سمرقند تو ای قند به چند است؟
نرخ لب پر آب تو و شعر تر من
در کشور زیبایی تو چند به چند است؟
با دار و ندار آمده ام پیش تو پُر کن
غم نیست که پیمانه ی سوگند به چند است!
وقتی که به عمری بدهی لب گزه ای را
در تعرفه ی عشق تو لبخند به چند است؟
یک، ده، صد... و بیش است خط ساغر عشاق
تا حوصله ی ذوق تو خرسند به چند است؟!
دل مجمر افروخته ام برد و نگفتند
کاین آتش با نور همانند به چند است؟
چند اَرزَدَم آغوش تو در هرم کویری؟
چندین بغل از برف دماوند به چند است؟
:: برچسبها: حسین منزوی, اشعار حسین منزوی, اشعار نو, اشعار عاشقانه
![]() the writer : شیرین سخن
![]() |